Discover
For Iran | برای ایران

178 Episodes
Reverse
اجرای «کنسرت کاروانسرا» در آذر ۱۴۰۳ در کاروانسرای دیر گچین با پوشش اختیاری، در ۲۱ آذر ۱۴۰۳ از کانال یوتیوب او به صورت زنده پخش شد، بازتاب گستردهای در شبکههای اجتماعی داشت و تعداد دنبالکنندههای احمدی در رسانهها بیشتر شد. او در «کنسرت کاروانسرا» که خود آن را یک «کنسرت فرضی» مینامید، ترانههایی با اشعار مهدی اخوان ثالث، هوشنگ ابتهاج، ابوالقاسم لاهوتی، حیدر رقابی، عارف قزوینی و چند ترانه فولکلور و قدیمی همچون «سر کوی دوست»، «عزیز جون»، «کمر باریک»، «مرا ببوس»، «لحظه دیدار»، «چه سازم» و «از خون جوانان وطن» را اجرا کرد. احسان بیرقدار، سهیل فقیهنصیری، امین طاهری و امیرعلی پیرنیا بهعنوان نوازنده او را در این کنسرت همراهی کردند.احمدی دربارهٔ کنسرت خود نوشت: «من، پرستو؛ دختری که میخواهم برای مردمی که دوستشان دارم بخوانم. این حقی است که نمیتوانستم از آن چشم بپوشم؛ خواندن برای خاکی که عاشقانه دوستش دارم. اینجا، در این نقطه از ایران عزیزمان، در این تکهای که تاریخ و اسطورههای ما به هم پیوند میخورند، صدای من را در این کنسرت فرضی بشنوید و خیال کنید، این وطن زیبا را…»
آهنگ جدید شروین حاجی پورآشغال
فریاد آزادی
از خونِ جوانانِ وطن؛ لاله دمیده / از ماتمِ سروِ قدشان، سرو خمیدهچه کج رفتاری؛ ای چرخ / چه بدکرداری؛ ای چرخسرِ کین داری؛ ای چرخ / نه دین داری؛ نه آیین داری؛ ای چرخنه دین داری؛ نه آیین داری؛ ای چرخاز ابرِ کرم خطه ری رشک ختن شد / دلتنگ چو من؛ مرغِ قفس بهر وطن شدچه کج رفتاری؛ ای چرخ / چه بدکرداری؛ ای چرخسرِ کین داری؛ ای چرخ / نه دین داری؛ نه آیین داری؛ ای چرخنه دین داری؛ نه آیین داری؛ ای چرخای مرغِ سحر؛ عشق ز پروانه بیاموز / کان سوخته را جان شد وُ آواز نیامداین مدعیان در طلبش؛ بی خبرانند / کانرا که خبر شد، خبری باز نیامداز خونِ جوانانِ وطن؛ لاله دمیده / از ماتمِ سروِ قدشان، سرو خمیدهچه کج رفتاری؛ ای چرخ / چه بدکرداری؛ ای چرخسرِ کین داری؛ ای چرخ / نه دین داری؛ نه آیین داری؛ ای چرخ
یه روزی تا ببینم موی تو میرقصهکوروش ، سامی لو ، رها وانتونز
نشد بشم اون شازده اون مرد که یه روز میاد با یه اسب قشنگ میبرتت از این شهر سرد ... نشد که ماه بتابه رو ما بریم بیرون از زیر این سایه ها نشد بره از رو سرمون این ابر سیاه تو اگه بی من بهتری ترجیح میدم بری ولی قبل رفتنت بیا دستمو بگیر من قول میدم بهت یه جا شاید بهشت ما بازم با همیم ... نشد بدم دنیامو برا خنده هات نشد بیای فرش کنم کوچه رو برات نشد زمین برقصه با سازمون نشد نری نبری قلبمو همرات تو میری ولی شعر میشی تو کتابم یه رویای محال توی خوابم منم لای ابرا دنبالت میگردم تا شاید یه روز یه جا با بارون بیای بازم تو اگه بی من بهتری ترجیح میدم بری تو اگه بی من بهتری ترجیح میدم بری ولی قبل رفتنت بیا دستمو بگیر
نکند رخنه کند در دل ایمانم شکنکند لو بدهم اسم تو را زیر کتکنکند نامه جعلی من را پست کندنکند این همه بد قلب مرا سست کند
سروده: ایرج جنتی عطاییدفتر شعر زمزمه های یک شب سی سالهبا صدای ابی...خانه سرخ و کوچه سرخ است و خیابان سرخ استباری از خون ، پهنه ی برزن و میدان سرخ استده به ده ، پرچم خشم است که بر میخیزدمزرعه زرد و چپر سبز و بیابان سرخ استتا گل خونی فریاد در این باغستانساقه از ضربه ی شلاق زمستان سرخ استوحشتی نیست از انبوه مسلسل دارانتا در این دشت ، غرور کینه داران سرخ استروسیاه است اگر این شب مردم کش بدتا دم صبح وطن ، سینهی یاران سرخ استبا تو سرسبزی از ایثار سیه پوشان استای مسلط دستت از خون شهیدان سرخ است
سروده: ایرج جنتی عطاییدفتر شعر زمزمه های یک شب سی سالهبا صدای داریوش...خانه سرخ و کوچه سرخ است و خیابان سرخ استباری از خون ، پهنه ی برزن و میدان سرخ استده به ده ، پرچم خشم است که بر میخیزدمزرعه زرد و چپر سبز و بیابان سرخ استتا گل خونی فریاد در این باغستانساقه از ضربه ی شلاق زمستان سرخ استوحشتی نیست از انبوه مسلسل دارانتا در این دشت ، غرور کینه داران سرخ استروسیاه است اگر این شب مردم کش بدتا دم صبح وطن ، سینهی یاران سرخ استبا تو سرسبزی از ایثار سیه پوشان استای مسلط دستت از خون شهیدان سرخ است
شهر خالی جاده خالی کوچه خالی خانه خالیجام خالی سفره خالی ساغر و پیمانه خالیکوچ کرده دسته دسته آشنایان عندلیبانباغ خالی باغچه خالی شاخه خالی لانه خالیوای از دنیا که یار از یار می ترسدغنچه های تشنه از گلزار می ترسندعاشق از آوازه دیدار می ترسدپنجه خَنیاگران از تار می ترسدشهسوار از جاده هموار می ترسداین طبیب از دیدن بیمار می ترسد.سازها بشکست و درد شاعرانه از حد گذشتسال های انتظاری بر من و تو بد گذشتآشنا نا آشنا شد تا بلی گفتم بلا شدگریه کردم ناله کردم حلقه بر هر در زدمسنگ سنگ کلبه ویرانه را بر سر زدمآب از آبی نجنبید خفته در خوابی نجنبید...چشمه ها خشکید و دریا خستگی را دم گرفتآسمان افسانه ما را به دست کم گرفتجام ها جوشی ندارند عشق آغوشی نداردبر من و بر ناله هایم هیچ کس گوشی ندارد..بازآ تا کاروان رفته باز آیدبازآ تا دلبران ناز ناز آیدبازآ تا مطرب و آهنگ و ساز آیدتا گل افشانان نگار دلنواز آیدبازآ تا بر در حافظ سر اندازیمگل بیافشانیم و می در ساغر اندازیم
او طی سالها فعالیت هنری خود، همگام با اعتراضات مردم ایران، ترانههای اعتراضی خواند و همین امر منجر به ممنوعالکاری او شد.حسین زمان در ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ در اثر عوارض ناشی از بیماری سرطان کبد در ۶۳ سالگی درگذشت
به جای منیه قاصدک یه روز میاد توخونتونتو قدرشو بدونبعد من اگه نبود کسی به یاد منتو شعرمو بخونبه جای من شاید یکی بیادکه می فهمتتکه می بره فکرمو از سرتبعد من شاید یکی بیاد که می شناستتبیشتر از من می خوادتتمام من بیاولی تو به مزار من یه لاله جا بذاریه اردیبهشت عطرتو با بهار بیادبا بهار بیاد با بهار بیادتمام من بیا ولی تو به مزار منبه جای منیه شاپرک میاد پشت پنجرهبدون همیشه یادت تو قلبمه بعد منیه ابر میاد رو سر جمعه هاتکه میباره اشک هامو برات به جای منشاید یکی بیاد که دوست دارتتبهش نگو که فکرت با منه تو ولیبیا و سر بزن بم هر سال بهارهرچند که قصه تلخ بود آخرشتمام من بیا ولی تو به مزار منیه لاله جا بزار یا اردیبهشتعطرتو با بهار بیار
ترانه نمی ترسیم با صدای مهرداد آسمانی
خانهشعر و صدا: علیاکبر یاغیتبارآهنگ: عرفان عطارچی
بدری رحمان ایوباوغلی، شاعر و نقاش ترکیهای ترانه این آهنگ را با عنوان «زندان را از سنگ میتراشند» برای ناظم حکمت سروده است.موسیقی از زولفو لیوانلیپیانیست فاضل سایاجرای زنده
به یاد بهاالدین ویسی، نوجوان ۱۶ سالهای که در اعتراضات سراسری ایران کشته شدقطعه در حضور برادر او اجرا شده است
یکی از سروده های قدیمی و ترکیبی از دو ترانه
صدای فریادهای مادر سیاوش محمودی در کوهستان
دکلمه شعر اى آزادى با صداى فريدون فرح اندوز
بیا بخواه تا همگی یکی بشیم از این قفس رو به رها شدن پر بکشیم بیا بخواه تا همگی یکی بشیم رو زن کُشی یه خط قرمز بکشیم توی این سرزمین منتشر توو رگ پیر شب رو به زجر و زخم و کارتن خوابی توو قفس دعا و دار بچه ها ارتش فقر و رنج و بردگی غمنامهی بی گذشتهی بی آینده کودکان کار رو به بن بست حراج زندگی رج به رج کنار هم گم و طرد و در به درد هدف منفعت حراج غم بیا بخواه تا همگی یکی بشیم رو قتل عامل یه خط قرمز بکشیم پدرت کجاست کارگر کوچولو همونی که عکس دار کشید دور گردنش با یه نخ طناب توی سلول زندون به زندون بچه فال فروش کو مادرت کو رفته تا یه کلیهشو عوض کنه با یکی دو برج اجاره اتاقتون آه ای سرزمین پیر مغموم متن خون و مزار مهساها کوچه ها سرشارن از اشک و نفرین با طلایهی تدفین فرداها بیا بخواه تا همگی یکی بشیم رو زن کُشی یه خط قرمز بکشیم دختر ویروون ای فراری از خونهی پدر شب از جنایت پُره و از صف به صف قدیس اژدها به سر تا یه روز طلوع کنه خورشید فردا مُردهمون از پس این خیابونا و خونههای سرنگون بیا بخواه تا همگی یکی بشیم تا به * پر بکشیم
























این آهنگ کاملش و میشه پیدا کرد ؟
به جای من ی روز ی قاصدک میاد تو خونتون 💔چه نوای غریب و دردناکی! غریب به بزرگی غربت وطن💖
ای سرزمین من 🌿
پس میگیریم ایرانو
:))))))
برای آزادی بیان
ولی همش دروغ بود گولمون زدن 🙂
الهی بمیرم 🥺😭
در خصوص تاتر هم سخنرانی بگذارید
واییی خدا 🥲😔
زیبا زیبا زیبا زن زندگی آزادی
💔
ازم نخواه برم ازین خاک..❤️✌️ #ایران_آزاد
انسان شریف ❤️
حتی هنوزم.. باعث میشه گریه کنم،،
و فکرکنم تا ابد زیبا بمونه
"سخت است در شب های ابری، ماه باشی آیینه ای در روزگارِ آه باشی" آقای مهدی یراحی ، من بعنوانِ یک معلم و یک نفر از جمع ِ این اذهانِ عمومی! از شما برادر عزیزم بخاطرِ این که باعثِ تشویش ذهن ِ خواب زده و بلکه زنگ زده خیلی از "من ها" شده اید تا چرتِ وجدان های غافل مان پاره شود، تمام قد و صمیمانه تشکر و قدردانی میکنم.❤ و از جمهوری اسلامی میخواهم که مِنبعد فقط از جانبِ خودش حرف بزند نه من.🕊
🥀♥️✌️
زندگی در بردگی؛ شرمندگی است معنی آزاد بودن؛ زندگـی است ســر كه خـــم گردد به پایِ ديگران بر تنِ مـردان بــود بــارِ گــران....✌
صبح میشه این شب